کد مطلب:369560
سه شنبه 26 بهمن 1395
آمار بازدید:274
نیایش پنجاهم [1]
(2) ای خداوند، مرا درست اندام و کامل آفریدی و در خردی بپروردی و به کفایت روزیام دادی.
(3) ای خداوند، در کتابی که نازل کردهای و بندگانت را به آن بشارت دادهای، یافتهام که گفتهای: «بگو ای بندگان من که بر زیان خویش اسراف کردهاید، از رحمت خداوند مأیوس مشوید، زیرا خدا همه گناهان را میآمرزد.» [2] و تو خود دانی و بهتر از من دانی که چه گناهانی از من سر زده است و از آن همه گناهان که برای من در طومار تو ثبت شده، چه رسوایی عظیمی است مرا. و اگر به عفو تو که همه کس و همه چیز را در بر میگیرد امیدم نبود، از دست میرفتم. اگر کسی را یارای آن بود که از پروردگارش بگریزد، من از هر کس دیگر سزاوارتر میبودم که از تو بگریزم. بار خدایا، تویی که در آسمان و زمین هیچ رازی بر تو پوشیده نیست و آن را در روز رستاخیز آشکار میکنی و در آن روز نه به جزا دهندهای نیازت هست و نه به حسابگری.
(4) بار خدایا، اگر بگریزم، مرا طلب کنی و مرا در خواهی یافت. پس اینک در برابر تو خاضع و ذلیل و سر افکنده ایستادهام. اگر عذابم کنی، شایسته آنم و این- ای پروردگار من- از سوی تو عدل است. و اگر عفو کنی، از دیر باز مشمول عفو تو بودهام و تو جامه عافیت خود بر پیکر من پوشیدی.
(5) بار خدایا، تو را سوگند میدهم به نامهای نهانیت، نامهایی که جز تو کس آنها را نداند، و به شکوه و جلالت که در پس پردههای عزّت پوشیده شده که بر این جان بیتاب و این مشت استخوان ناتوان رحمت آوری:
______________________________
[1] دعای آن حضرت است در خوف از خدای تعالی.
[2] سوره 39- آیه 53
ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:359
کسی که طاقت تاب آفتابت را ندارد. پس چسان طاقت تاب آتش دوزخت را داشته باشد. کسی که تحمل بانگ رعد تواش نیست.
چگونه تحمل بانگ قهر تواش باشد.
(1) ای خداوند، بر من رحم کن، که من مردی حقیرم و کم ارج. عذاب کردن من به قدر ذرهای هم به عظمت پادشاهیت نخواهد افزود و اگر میدانستم که عذاب من به عظمت پادشاهیت خواهد افزود، از تو میخواستم که مرا به تحمل آن شکیبایی دهی و خود خواهان آن زیادت میبودم. ولی نه ای خداوند، قدرت بیشتر و پادشاهی تو گستردهتر از آن است که فرمانبرداری فرمانبرداران بر آن بیفزاید یا نافرمانی نافرمانان از آن بکاهد.
(2) بر من رحمت آور ای مهربانترین مهربانان. از گناه من در گذر ای صاحب جلالت و اکرام. توبه من بپذیر که تو توبه پذیرنده و مهربانی.
ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:363
(1)